آرزوی من

هوس امروز من

سلام  اول از همه یه چاق سلامتی بکنیم ..خوبید .. با زحمات ما .. مارو نمیبینید خوشحالین ..چیکا کنیم دیگه تو خونمونه ..یه ایرانی بودنه و تعارفاش .. اصلا تعارف نکنیم که ایرانی نیستیم ---- بگذریم ! امروز حوسم کرد بیام آپ ک نم بعد مدت ها ... ولی هیچ موضوع و فکر قبلی در کار نیست .. میدونی الان دارم به چی فکر میکنم ... داشتم به این فکر میکردم که چرا تو این سریالای ترکی یه بچه حلال زاده پیدا نمیشه .. تازه این نسل آیندشون که همشون مورد دارن بماند .. یکی دو نسل قبل هم زیاد روی اعتبارشون نمیشه حساب کرد ..  به قول عزیزی تو سریالای ترکی یه بچه حلال زاد ه پیدا کنی بلند صلوات خوب دیگه حرف امروزم همین قدر بود ...
26 خرداد 1392

در راه استقلال، در دام ناكامي!

ماكسيما، مگان، بنز اس 500، اسپورتج، گرنجور و ... همين‌طور خودروهاي مدل بالاست كه رديف به رديف پارك شده. هر چه هست، مطمئنم مربوط به ساكنان اين محل نيست. اينجا آپارتمان‌هايش توي همين اوضاع و احوال گراني، خيلي كه قيمت داشته باشد، 60 یا 70 ميليون مي‌ارزد. بنز 800 ميليوني اينجا چه مي‌خواهد؟ شايد قرار است ميهماني باشكوهي برگزار شود، شايد هم جشن و پاي‌كوبي به راه است. هرچقدر با خودم كلنجار مي‌روم، باز هم حدس و گمانم‌هايم باهم جور درنمي‌آيد كه اين ميهمانان ناخوانده كه ساعتي ميهمان اينجا هستند و سريع هم محل را ترك مي‌كنند، از كدام نام و نشاني هستند. هميشه همان چيزي كه مي‌ترسيم بر سرمان مي‌آ...
25 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

به كلينيك خدا رفتم تا چكاپ هميشگي ام را انجام دهم. فهميدم كه بيمارم …خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد كه لطافتم پايين آمده... زماني كه دماي بدنم را سنجيد، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد... آزمايش ضربان قلب نشان داد كه به چندين گذرگاه عشق نياز دارم، تنهايي سرخرگهايم را مسدود كرده بود … و آنها ديگر نمي توانستند به قلب خالي ام خون برسانند. به بخش ارتوپدي رفتم. چون ديگر نمي توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگيرم. بر اثر حسادت زمين خورده بودم و چندين شكستگي پيدا كرده بودم... فهميدم كه مشكل نزديك بيني هم دارم، چون نمي توانستم ديدم را از اشتباهات اطرافيانم فراتر ببرم... زماني كه از مشكل شنوايي ام شكايت كردم معلوم شد ك...
24 ارديبهشت 1392

حرف و عمل

  سلام خوبید ؟... امروز میخوام دوتا مطلب .. که نه  ... خبر رو بزارم اینجا بعد در موردش با هم بحرفیم .... ادامه مطلب لطفا توی روزنامه خراسان یه مطلب جالب نوشته بود ... با یه تیتر عجیب منم رفتم یه سری خوندمش ... شما هم بخونیدش بد نیست .... نگاه تلخ مردم به پسته هاي خندان لغو مصوبه ممنوعيت صادرات پسته آن هم پس از يک روز از اعلام ممنوعيت صادرات اين کالاي لوکس و خشکباري موجب نوسانات شديد در قيمت داخلي آجيل و خشکبار شد و يکي ديگر از کالاهاي صادراتي ايران ضمن ايجاد تنش در بازارهاي هدف خارج از کشور، از سفره هاي هفت سين و پذيرايي هاي نوروزي هم پرکشيد به گونه اي که پسته، فندق و بادام از ...
5 اسفند 1391

سیرت علی(ع) - 2

 سلام خوب تا کجا پیش رفتیم .... آها... میدونی این حرف حضرت مسیح منو یاد یه خاطره جالب انداخت .. یه بار یه بنده خدایی بهم گفت تو چرا نمیای این مسجده نماز بخونی ... نزدیکه که .. خلاصه گیر داد ما هم یه سری رفتیم باهاش مسجد ... میدونی کجاش جالب بود ! ... اونجاش که تمام اون چک خورد کن ها و نزول بده های این بازار __فلان___ همشون تو صف اول بودن ... من نمیدونم اینا که ... وَلَا الضَّالِّينَ ... رو میکشن معنیش رو هم میدونن .. یا .... ولش کن اینا ارزش اتلاف وقت ندارن .. عاقبت زالو معلومه .. اینقدر خون میمکه تا میترکه .. گور به گور میشه میره رد کارش...  گر می نخوری طعنه مزن مستانرا بنیاد مکن تو حیله و دستانرا ...
2 اسفند 1391

سیرت علی(ع)

سلام خوبید ... چطورین ؟ ... منو نمیبینین خوشحالین یا بیشتر خوشحالین ؟ ... اوف ببین چه زود اومدم آپ کنم .. کیبردم تعجب کرده تقلکی ... بگذریم ... میدونی میخوام امشب یه مطلبی رو شروع کنم ... سریالی ... دوتا هم موضوع دارم .. یکیش آنتنه به زبون خودمونیمون .. یکی دیگش هم علی (ع) ... میدونی ... من چند وقته میخوام در مورد  این دوتا آپ کنم .. باورت میشه بگم .. حتی چند بار چند تا مطلب خیلی طولانی رو هم نشستم تایپ کردم .. بعضی هاش تا نزدیکیای صبح هم طول کشید .. ولی بعدش که نشستم مطلبمو خوندم ... دیدم نمیشه ، کامل نیست .. درست ادا نشده .. سیستمو خاموش کردم رفتم خوابیدم ... اینم نمیدونم به سرنوشت همونها دچار میشه یا نه .. میخوام این یکی رو با...
30 بهمن 1391

تلنگر

سلام اول از همه من باید بابت تمام بد قولی هام معذرت خواهی کنم .. و یک تشکر مخصوص از تمام کسانی که به یادم بودن ... واقعا ممنونم ... مرسی ...راستش تو این مدت خیلی موضوع برای نوشتن داشتم ولی خوب واقعا وقت نشستن و نوشتن رو نداشتم .. به معنای واقعیش ... راستش فکر میکنم این موضوع با تمام موضوعاتی که تا حالا نوشتم خیلی فرق میکنه ..... امروز اومدم برای نوشتن یه چیز دیگه ... جریان از این قراره که امروز توی روزنامه یه چیزی خوندم حسابی کفری شدم ... با خودم گفتم این فقط میتونه یه توهین به شعور و شخصیتمون باشه ... مثل این میمونه من بگم ساعت 24 صبحه ..... یا خودم نفهمم ... یا طرف مقابلمو نفهم فرض کردم ... که در هر دو صورت بی شعوری خودمو میرسونم ... مگه...
19 بهمن 1391

ندا یا صدا

سلام سلام خدا ... سلام ... دارم سلام میکنما .. پس چرا هیچی نمیشنوم ... ینی جوابمو نمیدی ... نه ..نمیشه .. مگه میشه .. تو رحمانی .. تو رحیمی ... ایراد از یه جای دیگه است .. آخه کجاست ؟ .. آها ! فهمیدم .. گرفتم ... دوزاری افتاد .. شاید من نمیشنوم .. آره من نمیشنوم ... تازشم ...وقتی میشنوم معرفتشو ندارم .. خودم گوشامو میگیرم .. آره .. گوشامو میگیرم ..من نمیخوام بشنوم ..میدونی خدا .. تو منو عالم نیافریدی .. ولی عاقل آفریدی .. بهم گفتی اگر عالم باشی از ترس میای به طرف من .. ولی اگر عاقل باشی با دلت میای به طرفم ... راست گفتی .. الانم تعجب نکن که فهمیدم ... آره فهمیدم .. یادت میاد اونروز گوشیم زنگ خورد ؟ .. آره ! .. یادت اومد ؟ .. درسته همون ...
6 بهمن 1391

با ثانیه ها سال بسازیم

سلام  دوروز پیش نمیدونم یا سه روز پیش توی اینترنت در حال چرخیدن بودم که یک آگهی توجهم رو جلب کرد ... کسب در آمد با کلیک ..  از این آگهی ها زیاده توی اینترنت .. ولی خوب این یکی یه جورایی منو گرفت ... با خودم گفتم خوب من میام این همه کلیک میکنم .. خوب دوتا کلیکم اونجا میکنم پول میگیرم ... آدم که از پول بدش نمیاد ...  روش کلیک کردم ... رفتم توی یک سایت تبلیغاتی .. بعد رفتم به قسمت راهنما .. و یکمی خوندم ... بعد عضوش شدم .... و اونجا قوانینشو خوندم ... نوشته بود بابت هر کلیک 60 ثانیه ای 10 تومان به حسابمان میریزد .. بعدش رفتم توی قسمت مشاهده آگهی ها ... چند تا آگهی 10 تو مانی بود الباقی همه 5 تومانی بودند ... بعدش روی چند ت...
28 آبان 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرزوی من می باشد