ندا یا صدا
سلام
سلام خدا ... سلام ... دارم سلام میکنما .. پس چرا هیچی نمیشنوم ... ینی جوابمو نمیدی ... نه ..نمیشه .. مگه میشه .. تو رحمانی .. تو رحیمی ... ایراد از یه جای دیگه است .. آخه کجاست ؟ .. آها ! فهمیدم .. گرفتم ... دوزاری افتاد .. شاید من نمیشنوم .. آره من نمیشنوم ... تازشم ...وقتی میشنوم معرفتشو ندارم .. خودم گوشامو میگیرم .. آره .. گوشامو میگیرم ..من نمیخوام بشنوم ..میدونی خدا .. تو منو عالم نیافریدی .. ولی عاقل آفریدی .. بهم گفتی اگر عالم باشی از ترس میای به طرف من .. ولی اگر عاقل باشی با دلت میای به طرفم ... راست گفتی .. الانم تعجب نکن که فهمیدم ... آره فهمیدم .. یادت میاد اونروز گوشیم زنگ خورد ؟ .. آره ! .. یادت اومد ؟ .. درسته همون روزی که عین موشک کروز شیرجه رفتم روی گوشیم ... پشت خطیم اشتباه گرفته بود .. ولی من خط رو گرفتم ... یادم اومد نمازم داره قضا میشه .... اونجا بود که فهمیدم .. تو هر روز منو صدا میکنی ... بهم میگی بیا .. بدو ..بیا تا با هم صحبت کنیم .. بیا ..بدو بیا برای رستگاری ... بیا برای انجام بهترین کار ها ... خدا من نمیخوام بشنوم ...تو صدام میکنی .. من میشنوم ولی توجه نمیکنم .. ولی گوشیم تا صدام میکنه با اینکه نمیدونم کی داره صدام میکنه با سرعت میرم به طرفش .. میرم با اونی که نمیدونم کیه صحبت کنم .. .. .. الان میخوام یه چیزی بگم روم نمیشه ...میترسم ..میترسم ازم ناراحت بشی .. اگه نمیترسیدم میگفتم دیگه هیچوقت صدام نکن چون از صدات خجالت میکشم ..
خدایا قبل از اینکه صدام کنی بیدارم کن