فرقمون چیه .....
سلام
ببینم تا حالا رفتی توی بحرش ببینی چرا یه بچه دوست داشتنیه ؟
وقتی یه بچه کوچیکو میبینی حتی اگر زشت هم باشه دوست داری بری به سمتش و نظرشو جلب کنی ... میخوای اعتمادشو به دست بیاری بغلش میکنی .. بوسش میکنی ... نازش میکنی ... بهش محبت میکنی تا بتونی دلشو به دست بیاری ... اون که چیزی نداره بهت بده ... همین که در کنارت باشه و تورو دوست داشته باشه برات مهمه .. تو از این که تورو دوست داره و اجازه میده باهاش بازی کنی لذت میبری
یه کچولو بیا عقب تر نگاه کن ... چی میبینی؟ داری درست میبینی .... این آدمایی که ازشون فرار میکنی ... ازشون میترسی .... در روابطت باهاشون کلی اصول و ... رو رعایت میکنی .... سعی داری ازشون دوری کنی ... تا مجبور نباشی، باهاشون ارتباط برقرار نمیکنی .... همینایی که بهشون اعتماد نداری ... همشون همن بچه هایی بودند که یه روزی دوست داشتی بقلشون کنی و تمام تلاشتو میکردی تا دلشونو به دست بیاری ...
حالا بزرگ شدند ... واقعا چی به سرمون اومده؟ بزرگمیشیم ترسناکتر میشیم ؟ بچه بودیم که حتی نمیتونستیم صورتمونو تمیز کنیم ! چرا بزرگ شدیم از هم میترسیم ؟ به خودمون میرسیم ... جراهی زیبایی میکنیم ...عطر و اتکلن میزنیم ... لباسای شیک و تمیز و زیبا به تن میکنیم .... اما زیبا نیستیم !
هم دیگه رو دوست نداریم ... فقط وابسته به نیازهامون به هم نزدیک میشیم و احترام های سوری میزاریم ... ینی اون صورت کثیف و لباس لک و بوی پوشک زیباتر از چهره مرتب و لباس شیک و بوی عطر و اتکلنه ؟
پس اون زیبایی چی بوده که امروز از دستش دادیم ؟ یا شاید هم هنوز داریم میدیم!
خدایا ثروت زیباییم را از من بگیر و به من دل و روحی پاک عطا فرما